بی اختیار تو رویا دنباله تو میگردم ...

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس می کند می خواهد اما نمی تواند و به یاد می آورد زمانی را که می توانست اما نخواست

بی اختیار تو رویا دنباله تو میگردم ...

بزرگترین افسوس آدمی این است که حس می کند می خواهد اما نمی تواند و به یاد می آورد زمانی را که می توانست اما نخواست

خیلی ناراحتم...

خیلی ناراحتم 

امیدوارم که اینطور که فکر می کنم نباشه 

اصلآ دوست نداشتم که کسی جاسوسی من رو بکنه 

امیدوارم که اشتباه فکر کرده باشم

بی کلیه می شویم...

سلام به کسایی که گاهی به اینجا سر میزنند سلام به کسایی که یواشکی میانو میرن وسلام به کسایی که به جرأت هرچه تمام میان اینجا نظر میدن و نظر میشنوند...

چه سلامه تیزو برنده ای به به به به...

راستش الان که دارم می نویسم یکم قاطی پاطیم دپرسم کلافم یکمم عصبیم واااااای چه اوضاعی دارما خودمونیم

حالا چراشم میگم صبر داشته باش

اولأ خیلی گرسنم شده یجورایی افت فشار پیدا کردم دیگه این روزای آخر

دویمأ 3روز پشت سره هم میرم دانشگاه واسه ثبت نام یه روز پولم کافی نبود 700 تومان باید میریختم به حساب دانشگاه گفتم بزارید برم کلیمو بفروشم فردا میام دیروز رفتم تا ثبت نام تموم شد وقت اداریم تموم شد به آموزش نرسیدم امروزم که خواب موندم رسیدم ساعت 1 بود بازم وقت اداری تموم شده بود

این دولتیاخوشحالنا همش وقت اداریشون تموم میشه

امروز دیگه حسابی کفری شده بودم اخه نشسته تو دفتر میگه شنبه بیا بابا نشستی اونجا کاره بچه هارو را بنداز دیگه بعد میگن چرا جونا معتاد میشن امروز میخواستم برم معتاد بشم از لجه اینا

چی میگم حالم خوب نیستا حالا باورتون نشه هیییییییییییییی

ولی خداییش تازگی هرچی میگم ایشالله بشه میشه آخه روز اولی که داشتم با سمیرا میرفتم گفتم خدا کنه شنبه پنجشنبه ها کلاس نداشته باشم اونم گفت آره جونه خودت چیز دیگه ای میل ندارید بیارم

حالا واسش اس م اس زدم که سلام علیکم...

دیگه حالا حاجتی آرزویی چیزی داشتید بگید رودر واسی نکنیدا حله داداش حله فقط شماه حساب میدم شیرینی بچه هارو برزید به حسابم...

دروس ای که داریمو رو سایت دانشگاه گذاشتن وقت کلاسام که خیلی خوبه حلا بشه که فقط یروز صبح کلاس داشته باشم که نورالانوره...

این از دانشگاه

امیر حسین خان یه یهفته ای اینجا بودن و اگر احیانآ کسی تو این چند روز من رو میدید فکر میکرد یه تریلی 18 چرخ از روم رد شده...

بابا بچه جان بگیر بخواب شب رو خدا واسه آرامش آفریده و ای کاش حداقل شب نمی خوابید این وروجک تا 11 صبح کاملآ بیدار بود وگریه زاری بی دلیل هرچی به دکترش زنگ می زدیم می گفت خانم عزیز بچه همینه صبرتون کجا رفته

خلاصه شیفتی بود دیگه تا سحر من وزن داداشم بعد سحرم مامانم البته جالب اینجا بود که 7 من می خوابیدم 9 مامان جان میگفت تو بلدی ساکتش کنی پشو پشو

و این بو داستان شکنجه ی یه عمه ی عاشق و هرچه به مادره بچه میگفتم مامانشو می خواد میگفت جونه من نگهش دار من خوابم میاد به خدا جبران میکنم توهم ازین شبا داریا

ولی خیلی باحاله فکر کن من چرت میزدم موهای سرم از خستگی سیخ شده بود یه لبخند که میزدا دلم میخواست بجومش

حالام که آقا رفته مشهد میگن رفته پیش امام رضا دیگه هر شب میخوابه مامانشو باباشو اذیت نیکنه

الاهی قربونش برم دلم براش یه ذره شده

خوب دیگه من برم غصه نخور زود برمیگردم...

دفتر کنکور بسته شد...

آسوده بر کنارچوپرگار می شدم       دوران چو نقطه عاقبتم در میان گرفت

بالاخره امروزم رسید روز اعلام نتایج دانشگاه آزاد اگه حاله الانم رو بهخواین بدونین بد نیستم ولی صبح یه حاله دیگه ای داشتم

دیدید ادمایی که در اوج گریه می خندن اونجوری شدم نمی دونستم بخندم یا گریه کنم آخه خیلی حالم گرفته شد علوم آزمایشگاهی رو قبول نشدم ولی بعدش به خودم اومدم که ای مهدیه خانم این صلاح خدا هستشاا

پس نا شکری نکن و من هرچی اون بخواد همونو میخوام

خلاصه که خیلی خرسند شدیم آخه درصدهامم خیلی خوبه جز زبان که زیاد خوشم نمیاد ازش ولی باید ازین به بعد جدی بگیرمش ریاضم گه دیگه هوتوتو...

دیشب این امیرحسین خان مرحمت فرمودند و اومدن خونمون ولی با جراحتی که داشتند به دلیل آیین دین اسلام زبان بر دهان نمیگرفتند و دیشب مثل هرشب تا سفیده صبح پاسبانی شب رو دادن و بنده همراهیشون کردم که نکنه احیاناً پلک روی هم بگزارند

الاهی فداش بشم اذیتهاشم برام قشنگه...

دیشب بهش میگفتم برای عمه دعا کن خیلی به دعای تو فرشته کوچلو محتاجه

و حالا از تو بگم...

اینکه دوریه من تلخ بوده برات رو خوب درک میکنم...

باشه با خودت کنار بیا فکرات رو بکن...بزار این بار واقاْ تکلیفت با خودت روشن بشه...

ولی یادت نره که برای من همه چیز اول باید روشن بشه یعنی از زیر جوابه سوالهام سور نخوری یا

بازم مرسی ازینکه برام دعا کردی

ظاهراً همه بیشتر از خودم خوشحالن

خیلی ها دوست داشتن من نتیجه تلاشمو ببینم تو هم گله سر سبدشون بودی

بازم ممنون که بیادم بودی

پس من منتظرت می مونم...